عمق میدان در عکاسی
هنگامی که قصد خرید دوربین یا لنز دارید و یا می خواهید از عکاسی مبتدی وارد دنیای حرفه ای شوید لازم است که با مفاهیم و اصطلاحات عکاسی حرفه ای آشنا شوید. بدون درک و به کارگیری مفاهیمی مانند سرعت شاتر، حساسیت ISO، دیافراگم، عمق میدان و … قادر به اعمال بسیاری از جلوه های زیبا و خلاقانه عکاسی نخواهید بود. حتی اگر با صرف هزینه بسیار بروزترین و قدرتمندترین دوربین و لنز را خریداری نمایید، تا زمانی که نتوانید تنظیمات مناسب هر نوع عکاسی را اعمال نمایید عکس های شما ممکن است کیفیت بهتری نسبت به قبل نداشته باشد در واقع شما قادر نیستید تا از حداکثر توان و امکانات موجود در دوربین خود استفاده نمایید.
برای یادگیری بسیاری از این مفاهیم لزوماً نیاز به صرف هزینه و وقت برای شرکت در کلاس های آموزشی ندارید و با داشتن تسلط نسبی بر زبان انگلیسی می توانید بسیاری از این اطلاعات را از اینترنت بیابید و با تمرین این تکنیک های عکاسی در آن ها ماهر شوید.
در این مقاله مروری بر عمق میدان در عکاسی خواهیم داشت. طبیعتاً بررسی پیشرفته این تکنیک و بیان تمامی جزئیات آن در یک مقاله کوتاه امکان پذیر نیست ولی تلاش شده است تا با خواندن این مقاله آشنایی خوبی با مفهوم عمق میدان بدست آورید.
اصول فوکوس کردن
در این مقاله چندین عنصر مهم را برای اعمال کنترل خلاقانه بیشتر بر روی تصاویر، مورد بحث قرار دهیم. ترکیب بندی و فوکوس از عناصر اصلی در عکاسی به شمار می آیند که می توانید تنظیمات متنوعی را بر روی آن ها اعمال نمایید. فوکوس به شما اجازه می دهد که سوژه را از پس زمینه متمایز کنید و توجه مخاطب را دقیقاً به چیزی که مد نظر دارید جلب نمایید.
نخستین چیزی که نیاز دارید در مورد فوکوس بدانید عمق میدان است.
عمق میدان (Depth of Field)
عمق میدان (DOF) فاصله بین نزدیکترین و دورترین عناصری از صحنه است که در عکس به صورت قابل قبولی واضح ثبت خواهند شد.
فاصله بین دوربین و اولین نقطه ای که به صورت قابل قبولی واضح ثبت می شود را حد نزدیک عمق میدان و به صورت مشابه فاصله بین دوربین و دورترین عنصر صحنه که به طور قابل قبولی واضح ثبت می شود حد دور عمق میدان نامیده می شود. توجه می کنیم که مرز حدهای عمق میدان با سایر نواحی صحنه که غیر واضح ثبت خواهند شد به صورت واضح و تیز نیست و این محو شدگی به صورت تدریجی رخ خواهد داد.
به عبارت دیگر، عمق میدان ناحیه جلو به عقب یک تصویر است که در آن ناحیه تصویر کاملاً واضح است. به محض اینکه یک سوژه (فرد یا شی) از این محدوده خارج شود، هر چه از این ناحیه دورتر شود میزان تمرکز بر روی آن به سرعت کاهش می یابد و شروع به محو شدن در پس زمینه می کند. با هر ناحیه عمق میدان، یک نقطه بهینه فوکوس وجود دارد که در آن سوژه در واضح ترین حالت ممکن خواهد بود.
دو راه برای توصیف کیفیت عمق میدان وجود دارد که یکی عمق میدان کم و دیگری عمق میدان عمیق است. عمق کم زمانی است که محدوده فوکوس خیلی باریک است یعنی در حدود چند اینچ یا فوت می باشد. عمق میدان عمیق، در حدود چندین متر یا بی نهایت می باشد. در هر دو حالت عمق میدان در جلوی نقطه ی فوکوس و پشت نقطه فوکوس اندازه گیری می شود.
عمق میدان با سه مؤلفه ی اندازه دیافراگم، فاصله از لنز و طول فاصله کانونی لنز، معیّن می شود.
دیافراگم (Aperture)
دیافراگم دریچه ای در پشت لنز است که میزان باز و بسته شدن آن تعیین می کند چه میزان نور از طریق لنز به سنسور دوربین برسد.
اندازه ی دریچه دیافراگم که با معیاری به نام f-stops اندازه گیری می شود، یکی از دو مشخصه اصلی لنز است که بر روی بدنه هر لنز حک شده است. ( مشخصه دیگر فاصله کانونی است)
معیار f-stops با مقادیر معکوس کار می کند، به این صورت که عدد f کوچکتر (مثلا f/2.8) معادل با بزرگ یا باز تر بودن دریچه دیافراگم است که نتیجه آن عمق کمتر میدان خواهد بود. بالعکس، عدد f بزرگتر (مثلا f/16) نشانگر کوچک یا باریکتر بودن دریچه دیافراگم است که سبب عمیق تر بودن عمق میدان می شود.
دیافراگم بزرگ در برابر دیافراگم کوچک
دستکاری دیافراگم ساده ترین و در اغلب موارد کاربردی ترین روش برای تنظیم عمق میدان است.
برای بدست آوردن عمق میدانی عمیق و غنی لازم است که f-stop را بر روی f/11 یا بالاتر قرار دهید. ممکن است این اصل را هنگام نگاه کردن به عکس هایی که در روشنایی بالای روز گرفته شده اند به وضوح دیده باشید. در این موارد، دوربین به صورت عادی بر روی دیافراگم f/16 یا بالاتر (قانون آفتابی 16) قرار داده می شود و عمق میدان کاملا عمیق است.
بیایید نگاهی به عکس بالا داشته باشیم. عکس سمت چپ دارای عمق میدان عمیق است. به احتمال زیاد عکس در ظهر گرفته شده است (به سایه های کوتاه ولی قدرتمند توجه نمایید). این عکس با دیافراگم f/22 گرفته شده است. عکس سمت راست با عمق میدان بسیار کم f/2.8 گرفته شده است. البته در این عکس برای دستیابی به نوردهی مناسب سرعت شاتر احتمالاً نزدیک به 1/1000 قرار داده شده است تا میزان نور زیادی که به واسطه دیافراگم f/2.8 وارد لنز می شود را جبران کند.
محدوده دیافراگم
محدوده دیافراگم نشانگر بیشترین و کمترین میزانی است که دریچه دیافراگم آن لنز باز می شود. برای مثال محدوده دیافراگم یک لنز بسیار سریع می تواند از f/1.4 تا f/32 باشد که گام های (stops) افزایشی آن به صورت (f/2, f/2.8, f/4, f/5.6, f/8, f/11, f/16, f/22) می باشد. توجه داریم که افزایش میزان عدد دیافراگم به صورت پیوسته نیست بلکه به صورت گام های افزایشی است.
هر عدد f نشان دهنده یک گام نوری است، هر گام یک معادله ریاضیاتی است (عبارت است از طول فاصله کانونی لنز تقسیم بر قطر دریچه دیافراگم) که معیّن می کند صرف نظر از طول لنز چه میزان نور وارد لنز شود. اگرچه یک f/4 بر روی 50mm، دریچه کوچکتری نسبت به یک f/4 بر روی یک 200mm دارد اما مقدار نوری که از طریق هر دو لنز به سنسور دوربین می رسد نوردهی یکسانی را فراهم می کند.
هر حرکت به جلو در محدوده دیافراگم (مثلاً از f/2 به f/2.8) میزان نور ورودی را به نصف کاهش می دهد و بالعکس، هر حرکت به سمت پایین (مثلاً از f/11 به f/8) میزان نور ورودی از لنز را دو برابر می کند.
بسیار مهم است که مفهوم این موارد و تاثیری که بر نوردهی دارند را درک کنیم زیرا میزان دیافراگم و سرعت شاتر کاملاً به یکدیگر وابسته است و نیاز است که برای ایجاد نوردهی مناسب هر دو را خوب بشناسیم. اگر بخواهیم خیلی کلی بگوییم، زمانی که میزان دیافراگم را یک گام تغییر می دهید لازم است که سرعت شاتر را نیز یک گام منتها در جهت معکوس تغییر دهیم تا میزان نوردهی، متناسب با تغییر در عمق میدان، همچنان پایدار بماند.
فاصله از لنز
یکی دیگر از مؤلفه هایی که بر عمق میدان تاثیر دارد فاصله سوژه از لنز می باشد. شما می توانید عمق میدان را از طریق تغییر در فاصله تا سوژه تنظیم نمایید.
برای مثال، سوژه ای که نزدیک تر به لنز است (و فوکوس بر روی آن قرار دارد) در عمق میدان کمتری قرار دارد. برعکس این موضوع نیز صحیح است، سوژه هایی که در فاصله دور قرار دارند و فوکوس بر روی آن ها قرار دارد در عمق میدان عمیق تری قرار می گیرند.
تغییر در عمق میدان از طریق تغییر در فاصله تا لنز، غیر کاربردی ترین روش در میان سایر روش ها است. هنگامی که فاصله سوژه از لنز را تغییر می دهید بلافاصله ترکیب بندی تصویر تغییر خواهد کرد. برای تغییر در عمق میدان از طریق تغییر فاصله از سوژه و در عین حال یکپارچه ماندن ترکیب بندی، می توان فاصله کانونی لنز را تغییر داد. (این کار را می توان با استفاده از زوم لنز و یا استفاده از لنز مناسب دیگری انجام داد.)
چرا تغییر در فاصله کانونی تاثیر عمق میدان را خنثی می کند؟ این اتفاق به این دلیل است که خصوصیات بصری یک لنز خاص، عمق میدان بزرگتر (لنزهای کوچکتر) یا عمق میدان کم (لنزهای بزرگتر) را فراهم می کند. خصوصیات فیزیکی یک لنز نیز بر روی عمق میدان تاثیر می گذارد. یک لنز با فاصله کانونی کوتاهتر (مثلا 27 میلیمتر) که دیافراگم بر روی f/4 تنظیم شده و در فاصله 5 متر از سوژه فوکوس کرده است (مثلا 3 متر از جلو و 20 متر از عقب)، دارای عمق میدان عمیق تری نسبت به یک لنز بلندتر (مثلا 300 میلیمتر) با همین دیافراگم و فاصله از لنز می باشد.
یک لنز با فاصله کانونی 300 میلیمتر دارای عمق میدان کم قابل توجهی می باشد.
توجه نمایید برای این که در این زمینه به شما کمک شود، هر لنز دارای یک دفترچه راهنمای عمق میدان است که نمودار راهنمای هر f-stop و فاصله کانونی در آن مشخص شده است. عمق میدان یک مفهوم فیزیکی است و بسیار مهم است که شما به عنوان یک عکاس حرفه ای این مفهوم را درک نمایید.
نتیجه گیری
دستکاری عمق میدان یک راه خوب برای ایجاد جلوه های خاص در تصاویر است و برای این کار بهترین روش موجود تغییر دیافراگم می باشد زیرا کمترین میزان تاثیر یا حتی می توان گفت هیچ تاثیری در ترکیب بندی تصویر نمی گذارد.
برای جبران تغییر در نوردهی که به واسطه تغییر در عدد دیافراگم حاصل می شود، به سادگی می توان سرعت شاتر (یا حساسیت نور ISO) را تغییر داد. تغییر در فاصله از لنز و فاصله کانونی نیز سبب تغییر عمق میدان می شود ولی این تغییرات بر روی ترکیب بندی تاثیر خواهند داشت.
بنابراین بهترین روش برای تغییر در عمق میدان، تغییر دیافراگم است زیرا تاثیر عمده ای در ترکیب بندی تصویر نخواهد داشت.